قسم سوم، عدد زوجات عقدهاي است. ازدواج عقدهاي از
كجا سرچشمه ميگسرد؟ انسان يك تمايلاتي دارد كه گاهي ارضا ميشود و گاهي ارضا نميشود.
تمايل نابرآورده از ضمير آگاه به ضمير ناآگاه ميرود. يعني وقتي از ضمير آگاه
اعتنا نشود روز اول، روز دوم، روز دهم، روز پنجاهم كمكم به فراموشي سپرده ميشود
كه روانشناسها ميگسوند از ضمير آگاه به ضمير ناآگاه رفت و رد آنجا عقده ميشود و
اين عقده خيلي خطرناك است باندازهاي خطرناك است كه چه زن و چه مرد گاهي يك جاني
بهتمام معني ميشود مخصوصاً اگر علم يا قدرتي به دستش باشد بواسطهي آن علم يا
قدرت دنيا را آتش ميزند چنانچه صاحان مكاتب صهيونيستي دنيا چنين بودند.
گاهي زن به وظيفهاش عمل نميكند يعني كوچكهاي بزرگي
را را كه ديروز مگفتم مراعات نميكند مثلاً شوهر وارد خانه ميشود بهجاي اينكه
با تبسم خانمش روبرو شود با قيافهي اخموي او برميخورد. روز دوم يك داد و فريادي
هم ميشنود مردهشور بچههايت را ببرد اينها چقدر به من اذيت ميكنند من ديگر سير
شدم اين كه نشد زندگي. روز سوم از او لباس گرانقيمت ميخواهد شوهر ندارد. روز
چهارم همينجور. و اينها در اثر مرور زمان عقده ميشود مرد فكر ميكند چه بايد كرد
تعدد زوجات جلو ميآيد ميگويد زن دوم ميگيرم
شايد او مرا ارضا كند. آن عقده همانند تيغي كه در دست شما فرو رود و اذيت كند او
را ناراحت ميكند و همانند تيغي در روح، او را ميآزارد زن دوم ميگيرد خيال ميكند
زن دوم ميتواند او را ارضا كند بعضي اوقات ميبيند زن دوم هم كاري نكرد زن سوم ميگيرد
شايد آن تيغ در روح درآيد و كمكم چشمچرانيها درست ميشود. العياذبالله بيغفلتيها
درست ميشود كه از بحث ما خارج است. به اين ميگويند تعدد زوجات عقدهاي. از خانمها
ميپرسم خانم! تعدد زوجات عقدهاي تقصير كيست؟ بايد بگوئي تقصير خودم كه شوهر خود
را ارضا نكردم. آن را كه اسلام گفته بود عمل نكردي. آن را كه روانشناسها گفته
بودند عمل نكردي. كار مهم زن را كه شوهرداري است و بايد كوچكهاي بزرگ را مراعات
كني نكريد. اگر يك نارسائي در خانه بود اخم كردي حالا كه به اينجا رسيد جزاي عمل
خودت را بچش و من عقيده دارم اين تعدد زوجات عقدهاي كه پيدا ميشود تقصير خانمهاست.
و اتفاقاً باز هم زنگ خطر بزنمن و بگويم تعدد زوجات ضروري كم است پس چه چيز زياد
است؟ چه كسي براي خانمها هوو ميآورد؟ كارهاي زشت خانم؛ نفهميدگي؛ كوتاهي و
بالاخره نپختگي خانم.
يك جريان تاريخي بگويم. اگر راستي چنين زني پيدا شود
تعدد زوجات عقدهاي پيدا ميشود يا نه؟ در زمان پيغمبر اكرم زني بود به نام امسليم
اين زن انصاري است يعني از اهل مدينه است شوهري دارد كارگز متدين هر دو مريد
اسلامند و به وظيفه رفتار ميكنند اين زن شوهر فقط يك بچه دو سه ساله داشتند كه
مريض شد اين آقا دنبال كار روزانه بود تا براي خانه چيزي تهيه كند. بچه بعد ازظهر
از دنيا رفت. معلوم است امسليم كنار بچهاش نشست و گريه كرد و بعد از مدتي گريه
كردن فكر كرد اين بچه ديگر زنده نميشود من اگر دل شوهرم را بسوزانم وقتي از كار
ميآيد اين جمله را به او بگويم كه بچهات مرده است خيلي ناگوار خواهد بود لذا بچه
را رها كرد و در جائي گذاشت كه چشم شوهر به او نيفتد و مهياي شوهرداري شد يعني آن
لباسي كه بايد بپوشد پوشيد و آن زينتي كه بايد بكند كرد آنچه پيغمبر(ص) فرموده بود
ايجاد كرد شوهر آمد همانگوهنه كه ديروز گفتم خودش رفت و در را باز كرد و سلام كرد
و در روي شوهر تبسم كرد از بچه سؤال كرد گفت الحمدلله خوب شد دروغ هم نگفت از درخت
طوبي شير ميخورد. نشستند و گفتند و خنديدند. شام خوردند و زن خود را به شوهر عرضه
كرد. قبل از اذان صبح براي نماز شب بلند شدند هر دو غسل كردند و نمازشان را
خواندند. آقا ميخواست به نماز پيغمبر اكرم(ص) حاضر شود. اينجا جاي نيشتر زدن
است. خانم به شوهرش گفت اگر كسي امانتي پيش تو بگذارد و بعد از مدتي بگويد امنت
مرا بده و تو نگران بشوي و ندهي چه طور است؟ گفت خيلي بد است زيرا خيانت در امامنت
گناه بزرگي دارد و من بايد امانت را رد كنم. گفت اگر چنين است دو سه سال قبل
پروردگار عالم يك امانتي به من و تو عنايت كرد و ديروز عصر آنرا گرفت. بچهات
مردهاست. برو نماز پيغمبر اكرم(ص)؛ به رفقايت بگو بيايند بچه را دفن كنند. مرد
گفت الحمدلله رب العالمين. نميدانم براي چه حمد كرد براي هر چه حمد كند جادارد
ولي بهتر از همه حمد براي زني كه خدا به او داده است.
به شما حضار محترم بگويم مخصوصاً به خانمها كه قرآن
ميفرمايد:
«والذين جاهدوا فينا لنهدينهم
سبلنا»1]
آن كساني كه براي ما كار كنند، صبر كنند، در راه ما
كوشا باشند به آنها پاداش بزرگي ميدهيم چه پاداشي؟ راههاي خودمان را به آنها پاد
ميدهيم. اين به مقام بلندي ميرسد. ميداني به كجا رسيد؟ آقا آمد مسجد مثل اينكه
پيغمبر اكرم منتظر بود تا اين آقا به مسجد آمد و در صف نماز نشست. حضرت فرمودند كه
فلاني مبارك باد ديشب شما و از همين جمله پيغمبر اين زن همان آبستن شد. يك بچهاي
خدا به او عنايت كرد كه فوقالعاده نابغه بود حتي اهل دل دربارهي او چيراهائي
نوشتهاند و بالاخره پروردگار عالم همان شب بهتر از آنچه را گرفته بود به اين زن و
مرد داد.
من از شما خانمها سؤال ميكنم اگر راستي كسي امسليم
شد شوهرش هوو سرش ميآورد؟ نه. نه. پس اگر هوو آورد تقصير توست. ازدواج عقدهاي
زياد است وقتي هم دقت ميكنيم ميبينيم تقصير خانم است برايكه شوهرداري نكرد؛ بچهداري
نكرد؛ خانهداري نكرد. العياذبالله صبح آمد سركوچه با يكي ديگر مثل خودش نشست هي
گفتند و خنديدند. ظهر كه شد به خانه رفت شوهر آمد ديد منزل كثيف؛ بچهها كثيف خودش
كثيف؛ ناهار خبري نيست. وقتي ديد همه چيز لنگ است ميگويد هوو ميآورم شايد قدري
نظيف باشد؛ خانه را درست كند؛ خودش را درست كند؛ بچهها را درست كند؛ به بچهها
برسد. بهقول عوام فكر هندوستان به سرش زد. يك كار پر دردسر براي خودش و تو درست
كرد. بعد اين زن هي مينالد. چه ميگويد؟ ميگويد:
گليم بخت كسي را كه
بافتند سياه به آب زمزم
و كوثر سفيد نتوان كرد
خانم!گليم بخت كسي را كه بافتند سياه يعني چه؟ خودت
گليم بخت خودت را سياه بافتي. خوب، سياه نباف؛ سفيد بباف. شوهردار باش؛ خانهدار
باش؛ بچهداري كن ببين ديگر شوهرت به فكر تجدد همسر ميافتد يا نه. الان طوري است
كه مردها به يكي هم نميتوانند برسند چه رسد بيشتر. اگر ازدواج كند تقصير تو است
براي اينكه تو شوهرداري نكردي عقدهي حقارت براي اين بدبخت درست كردي او هم
ازدواج كرد اسمش را هم ميگذاريم ازدواج عقدهاي.
پي نوشت ها:
[1]. سوره عنكبوت آيه69 ترجمه: و
كساني كه در راه ما كوشش كنند ما راههاي خود را به آنها مينمايانيم.